امير محمدامير محمد، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

بهانه قشنگ زندگی

داستان كفش خريدن ماماني

سلام پسمل گل گلي مامان اول از هر چيزي بگم دوستت دارم به اندازه اي كه ستاره آسمونو دوست داره  ديروز جمعه افتخار دادي به من و در كنارم قدم رنجه فرمودي و براي خريد كفش همراه مامان شدي منم خوشحال از اينكه براي اولين بار از سليقه شما براي كفش خريدن استفاده كردم چند جفت نيم پوتين  انتخاب كردم وقتي ازت خواستم بگي مامان كدومو بخره دست گذاشتي روي يه جفت كفش خوشگل منم استقبال كردم و با جون و دل اونو خريدم البته با توجه به اينكه بين اون كفشها يه جفت كفش ديگه نظر مامانو جلب كرد. ولي برام خيلي خيلي اهميت داشت تو با دستاي كوچولوت اونو به من دادي و گفتي همين آقاي فروشنده كه از اولش كه وارد فروشگاه شديم از شما خ...
7 دی 1390

داستان كفش خريدن ماماني

سلام پسمل گل گلي مامان اول از هر چيزي بگم دوستت دارم به اندازه اي كه ستاره آسمونو دوست داره ديروز جمعه افتخار دادي بهمن و در كنارم قدم رنجه فرمودي و براي خريد كفشهمراهمامانشدي منم خوشحال از اينكه براي اولين بار از سليقه شما براي كفش خريدن استفاده كردم چند جفتنيم پوتين انتخاب كردم وقتي ازت خواستم بگي مامان كدومو بخره دست گذاشتي روي يه جفت كفش خوشگل منم استقبال كردم و با جون و دل اونو خريدم البته با توجه به اينكه بين اون كفشها يه جفت كفش ديگه نظر مامانو جلب كرد. ولي برام خيلي خيلي اهميت داشت تو با دستاي كوچولوت اونو به من دادي و گفتي همين آقاي فروشنده كه از اولش كه وارد فروشگاه شديم از شما خوشش آمده بود و خودشوعمو عباس معرفي كرد و ...
7 دی 1390

در گذر زمان دلم پيش تو مانده

پسر عزيزم  زمان میگذره و من بزرگ شدنت خندیدنت قد کشیدنت رو میبینم .شاید روزی در تصوراتم کلمه مادر شدن معنایی داشت عاطفی اما اینک وقتی حس مادرانه را تجربه میکنم و میبینم بودنت در زندگی ام چراغ امید است .باعث سربلندی من است که نام مقدس مادر را برایم گذاشتند عزيزكم دوست دارم پروانه های امیدت هر روز بر اوج خوشبختی پرواز زنند و منو پدرت شاهد خوشبختی تو باشيم   ...
7 دی 1390

من و پسر

  وای که چه عشقی میکنیم میخندی وقتی اون دندونای سفید و خوشگلتو می بینیم موقع خندیدنت یا وقتی دستمو با دستای کوچولوت می گیری و با خودت می بری توی اتاقت و با اشاره از من می خوای کتابهاتو بهت بدم مخصوصاً یه کتاب که توش عکس قطار داره وای وای وای از این عکس به محض دیدنش یه ریز از من می خوای ببردمت بیرون و بریم سوار مترو بشیم چون فکر می کنی این عکس ، عکس همون قطاری که یه بار باهاش رفتیم مشهد جوجوی مامان نمی دونم چرا بعضی وقتا انقدر لجبازی می کنی سعی می کنی که حتماً حرفت پیش بری حالا که کوچولوی و ما هم باید باهات مدارا کنیم ولی به محض اینکه یه کم بزرگتر و عاقلتر شدی باید بدونی کاری که مامان و بابات برات...
7 دی 1390

باران زندگی من

  تو یعنی پاکی باران تو یعنی لذت دیدن تو یعنی یک شقایق را به یک پروانه بخشیدن   تو یعنی از سحر تا شب به زیبایی درخشیدن تو یعنی یک کبوتر را زتنهایی رها کردن   خدای آسمان ها را به آرامی صدا کردن   تو یعنی روح باران را متین و ساده بوسیدن   و یا در پاسخ یک لطف به روی غنچه خندیدن     ...
7 دی 1390

پندهای از ویلیام شکسپیر

             William Shakespeare Said : ویلیام شکسپیر گفت : I always feel happy, you know why? من همیشه خوشحالم، می دانید چرا؟ Because I don't expect anything from anyone برای اینکه از هیچکس برای چیزی انتظاری ندارم Expectations always hurt ... انتظارات همیشه صدمه زننده هستند ... Life is short ... زندگی کوتاه است ... So love your life ... پس به زندگی ات عشق بورز ... Be happy خوشحال باش And keep smiling و لبخند بزن Just Live for yourself and .. فقط برای خودت زندگی کن و ... Befor you speak ؛ Listen قبل...
7 دی 1390

سخناني زيبا

جبران خلیل جبران : چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . افلاطون :اگر روزگاری ، شأن و مقام تو پایین آمد ، ناامید مشو . آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تابامداد روز دیگر بالا بیاید . ویلیام شکسپیر : گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، ‏برآن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه ‏است. اما، برآن ها که عشق می ورزند، زمان راآغاز و پایانی نیست. چارلی چاپلین میگه : شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تامیتوانی زیبا برقص !    ...
7 دی 1390

سخناني زيبا

جبران خلیل جبران : چه زیباست هنگامی که در اوج نشاط و بی نیازی هستی دست به دعا برداری . افلاطون :اگر روزگاری ، شأن و مقام تو پایین آمد ، ناامید مشو . آفتاب هر روز هنگام غروب پایین می رود تابامداد روز دیگر بالا بیاید . ویلیام شکسپیر : گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، ‏برآن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،و بر آن ها که به سرخوشی می گذرانند بسیار کوتاه ‏است. اما، برآن ها که عشق می ورزند، زمان راآغاز و پایانی نیست. چارلی چاپلین میگه : شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حال که به آن دعوت شدی تامیتوانی زیبا برقص ! ...
7 دی 1390